با اینکه من خودم تو فصل پاییز به دنیا اومدم ولی حس خوبی نسبت به این فصل ندارم و دوست دارم هر چه زودتر تموم بشه. از بچگی اینجور بودم و بعد از سه ماه تعطیلی مدرسه شروع فصل پاییز مثل یه کابوس بود. توی همین فصل اتفاقی افتاد که اصلا انتظارش رو نداشتم مرگ عمه، پسرعمه و تنها نوه عمم توی یه تصادف. اتفاقی که باعث شد شومی این فصل تکمیل بشه.
و یک عدد من که فعلا حال و حوصله هیچ کاری رو نداره.
ای کاکا با ای عکس بی ما خاک اکه
تازه حس خاشی انین ای تو فغون نکردی...
ما چاکریم...
سلام امیر حسین
عکست خوبه
کاش کمتر رنگ بهش میدادی
راستی اون عکسی که ازم گرفتیو میخوام اگه میشه بفرست به ایمیلم
منتظرم مرسسسسسسسسسسسسسسسسسی
سلام ممنون از نظرت
عکست رو هم که فرستادم.
سلام امیر جان.دیر وقت بود سری به وبلاگت نزده بودم امشبم که اومدم عید غدیر رو تبریکت بگم دیدم ... .کاش نمیومدم.امیر جان مرگ حقه باید پذیرفتش هر چند به این بزرگی باشه واقعا از صمیم قلب بهت تسلیت میگم انشااله این آخرین قمت باشه....
سلام
ممنون صابرجان.
سلام .
با فرش خاکی هرمز بروزم .
سلام امیر حسین
مرسی بابت عکس
به روزم
سلام به روزم با:
نیمه گزارشی از رونمایی کتاب عکس هرمزگان
اوووووووف عکسه خیلی دیوونست .
سلام .
خوبی ؟ خوب باشی .
به خوبا سر می زنی آقا جون مگه ما بدها دل نداریم .
بروزم .
سلام
شرمنده این چند وقت خیلی سرم شلوغ بود.
سلام.
تسلیت اگم.
خیلی وقته اینجا نهندرم. متاسفانه خبر امنهسته.
خدا رحمتشو بکن.
قاب قشنگی بستی ، دستت درست .
اتفاقی دیدم وبلاگ شمارو ، سر بزنی خوشحال میشم